زنان در نهضت عاشورا
پیرامون زنان در حادثه کربلا در دو محور سخن میتوان گفت: یکی آن که آنان چند نفر و چه کسانی بودند، دیگر آن که چه نقشی داشتند. زنانی که در کربلا حضور داشتند، برخی از اولاد علی«ع» بودند، و برخی جز آنان، چه از بنی هاشم یا دیگران. زینب، ام کلثوم، فاطمه، صفیه، رقیه و ام هانی، از اولاد اهل بیت علیهم السلام بودند، فاطمه و سکینه، دختران سید الشهدا«ع» بودند، رباب، عاتکه، مادر محسن بن حسن، دختر مسلم بن عقیل، فضه نوبیه، کنیز خاص امام حسین«ع» و مادر وهب بن عبد الله نیز از زنان حاضر در کربلا بودند.(1) 5 نفر زن که از خیام حسینی به طرف دشمن بیرون آمدند، عبارت بودند از: کنیز مسلم بن عوسجه، ام وهب زن عبد الله کلبی، مادرعبد الله کلبی، مادر عمر بن جناده، زینب کبری«ع». زنی که در عاشورا شهید شد، مادر وهب بود، بانوی نمیریه قاسطیه، زن عبد الله بن عمیر کلبی که بر بالین شوهر آمد و از خدا آرزوی شهادت کرد و همانجا با عمود غلام شمر که بر سرش فرود آورد، کشته شد. در عاشورا دو زن از فرط عصبیت و احساس، به حمایت از امام برخاستند و جنگیدند: یکی مادر عبد الله بن عمر که پس از شهادت فرزند، با عمود خیمه به طرف دشمن روی کرد و امام او را برگرداند. دیگری مادر عمرو بن جناده که پس از شهادت پسرش، سر او را گرفت و مردی را به وسیله آن کشت، سپس شمشیری گرفت و با رجزخوانی به میدان رفت، که امام حسین«ع» او را به خیمهها برگرداند.(2) دلهم، دختر عمر(همسر زهیر بن قین) نیز در راه کربلا به اتفاق شوهرش به کاروان حسینی پیوست. زهیر بیشتر تحت تأثیر سخنان همسرش حسینی شد و به امام پیوست. رباب، دختر امرء القیس کلبی،همسر امام حسین«ع» نیز در کربلا حضور داشت، مادر سکینه و عبد الله. زنی از قبیله بکر بن وائل نیز حضور داشت، که ابتدا با شوهرش در سپاه ابن سعد بود، ولی هنگام حمله سپاهیان کوفه به خیمههای اهل بیت، شمشیری برداشت و رو به خیمهها آمد و آل بکر بن وائل را به یاری طلبید. زینب کبری و ام کلثوم، دختران امیرالمؤمنین«ع»،همچنین فاطمه دختر امام حسین«ع» نیز جزو اسیران بودند و در کوفه و... سخنرانیهای افشاگر داشتند. مجموعه این بانوان، همراه کودکان خردسال، کاروان اسرای اهل بیت را تشکیل میدادند که پس از شهادت امام و حمله سپاه کوفه به خیمهها، ابتدا در صحرا متفرق شدند، سپس به صورت گروهی و اسیر به کوفه و از آنجا به شام فرستاده شدند. اما درباره حضور این زنان در حادثه عاشورا بیشتر به محور«پیام رسانی» باید اشاره کرد. البته جهات دیگری نیز وجود داشت که فهرست وار به آنها اشاره میشود که هر کدام میتواند به عنوان«درس» مورد توجه باشد: ـ مشارکت زنان در جهاد: شرکت در جبهه پیکار و همدلی و همراهی با نهضت مردانه امام حسین و مشارکت در ابعاد مختلف آن از جلوههای این حضور است. چه همکاری طوعه در کوفه با نهضت مسلم، چه همراهی همسران برخی از شهدای کربلا، چه حتی اعتراض و انتقاد برخی همسران سپاه کوفه به جنایتهای شوهرانشان مثل زن خولی. - آموزش صبر: روحیه مقاومت و تحمل زنان- نسبت - به شهادتها در کربلا درس دیگر نهضت بود. اوج این صبوری و پایداری در رفتار و روحیات زینب کبری«ع» جلوه گر بود. |
کلمات کلیدی:
در حادثه کربلا یکی از چهره های خیلی مهم و تعیین کننده که بار سنگین پیام رسانی امام حسین (ع) را بر عهده گرفت و به خوبی هم انجام داد شخصیت و زنی است به نام زینب(س) . این بانوی بزگوار که خواهر امام حسین(ع) و دختر امام علی(ع)است در حادثه کربلا اگر به طور اجمال به زندگی ایشان نگاه کنیم در حادثه کربلا ایشان 54 یا 55 سال داشتند زیرا که ایشان در پنجم ماه جمادی الاول در مدینه متولد شد و در همان زمان او را نزد پدر بزرگوارش امیرمومنان آوردند که نامگذاری کند ولی امام علی فرمود: من در این کار از جدش رسول خدا سبقت نمی گیرم و پیغمبر اکرم (ص)در آنوقت در سفر بودند پس صبر کردند تا رسول خدا از سفر بازگشته و آن کودک را زینب نام نهادند و بنابرروایتی پیامبر بزرگ اسلام فرمود که من به خدواند سبقت نمی گیرم درنامگذاری این کودک دراین زمان بود که جبرئیل به حضور رسول خدا رسیدند و نام زینب را از سوی خدا برای او آوردند.کنیه حضرت زینب ام کلثوم است و پدرش همان گونه که گفتم حضرت علی (ع) و مادرش فاطمه(س) دختر پیامبر بزرگوار اسلام ، جد مادری حضرت زینب (س) رسول خدا بودند و همین گونه از سوی دیگر خدیجه دختر خولیه اولین زن مومن و نزدیکترین و عزیزترین زن پیامبر جده مادری زینب بود، جد پدری زینب(س)ابوطالب فرزند عبدالمطلب عموی پیامبر اکرم و همینگونه فاطمه دختر اسد بن هاشم بن عبدالمناف نخستین زن هاشمی که مرد هاشمی را همسر شد ، جده مادری حضرت زینب (س) بودند. به این ترتیب حضرت زینب (س) از خانواده بزرگ محمدی ،علوی و هاشمی است .لقب هایی برای حضرت زینب(س) وجود دارد که به سه لقب اشاره می کنم .یکی زینب الکبراء این لقب برای مشخص شدن وی از دیگر خواهرانش است که از دیگر زنان امیرمومنان به دنیا آمده بودند و زینب نام داشتند یعنی چند دختر امام علی (ع) زینب نام داشتند برای اینکه اینها از هم مشخص شوند حضرت زینبی که مشخصات آن ذکر شد او را به نام زینب الکبراء یاد می کردند.لقب دیگر مادر بزرگوار ایشان حضرت زهرا(س) نیز صدیقه بود حضرت زینب (س) را صدیقه صغرا گفته اند و همین گونه لقب دیگر ایشان عقیله بنی هاشم یا عقیله طالبین که منظور جد پدری ایشان است عقیله به معنای بانوی است که در قوم خود از کرامت ویژه ای برخوردار باشد در خانه اش عزت و محبت فوق العاده داشته باشد و لقبهای دیگری نیز برای او ذکر شده مثل: موئقه،عارفه ، عالمه غیر معلمه، عابده آل علی، فاضله و کامله.
حضرت زینب (س) زیر تربیت و آموزش مادر تا چهار سالگی و پس از آن زیرآموزش پدر بزرگوار و برادران ایشان امام حسن مجتبی و امام حسین(ع) رشد نمود و زمانیکه به سن ازدواج رسید او را به ازدواج پسرعمویش عبدالله بن جعفر بن ابی طالب که ما بیشتر او را به نام جعفر طیار می شناسیم که یکی از سرداران بزرگ اسلام بود و نتیجه این ازدواج چهار پسر به نامهای علی ، محمد، عون ،اکبر و دختری بنام ام کلثوم بود زینب (س) در مدینه می زیست و تا وقتی که حادثه کربلا یعنی تا سال 60 هجری 27 رجب در مدینه زندگی می کرد و در آن زمان با کاروان امام حسین(ع) راهی عراق شد و مسایلی که در آن حادثه پیش آمد و من پس از یکی دو مطلب به آن می پردازم و پیش از آن لازم است که قدری به شخصیت زینب (س) اشاره شود.حضرت زینب (س) دارای نبوغ و استعداد فوق العاده ویژه ای بوده است طوریکه گاه امیرمومنان علی (ع) درسهای را می خواست به او بیاموزد ولی در عین درگفتن متوجه می شد که دختر او پیشاپیش مطلب را فهمیده است و آگاهی دارد این نشان می داد که دختر بزرگوار علی (ع) از استعداد ویژه ای برخوردار است به همین دلیل ممکن دلایل دیگری چون زهد و حرمت او نزد پدر و مادر سبب شده بود که حضرت امام حسن و امام حسین(ع) برای خواهر گرامیشان حضرت زینب (س) احترام فوق العاده و ویژه ای قائل شوند.
یکی از مورخان بنام بهرامی در کتاب عوام العلوم می نویسد: که هر گاه حضرت زینب (س) به امام حسین (ع) وارد می شد به آنها احترام خواهر تمام قد می ایستادند وزینب را در جای خود می نشاندند، حتی گفته شده است که در وقت قرآن خواندن هم اگر امام حسین(ع) مشغول قرآن خواندن بود اگر زینب (س) وارد می شد از جا بر می خواست و زینب را در جای خود می نشانید.حضرت زینب کبرا (س) در طول سالهای زندگی خود به حوادث خیلی تلخی روبرو شد و از همین سبب او را ام المصائب یعنی مادر مصیبتها هم می نامند، گرفتاریها و حوادث تلخ زندگی حضرت زینب (س) را بخواهیم به شکل فهرست گونه مرور کنیم برخی از حوادث عبارتند از رحلت جد بزرگوارش پیامبر اسلام (ص) در سال دهم هجرت از دست دادن مادر زهرای مرضیه (س) در سال دهم هجرت و با فاصله اندکی از رحلت پیامبر بزرگ اسلام فتنه های جنگ های جمل ، صفین و نهروان در سالهای 35 تا 40 هجرت که به پدرش حضرت علی (ع) روا رفت و زینب شاهد این جنگها و کشتارها بود و شهادت پدر بزرگوارش امیرمومنان علی (ع) در سال چهلم هجرت و مشاهده فرق شکافتة پدرش در این حادثه و مورد دیگر جسارتهای معاویه و پیروانش به امام حسن (ع) و لعن علنی خطیبان درباره پدرش امیرمومنان و به برادرش امام حسین(ع) و همچنین مشاهده شهادت امام حسن(ع) و جریان دفن آن حضرت در بقیع در سال پنجم هجرت در حالیکه می دید بدن امام حسن(ع) را دشمنان سنگباران کرده اند و مانع شده اند که او را در کنار جد بزرگوارش در داخل حرم نبوی دفن و خاکسپاری کنند و همین گونه در مرحله آخر جدایی از همسر و هجرت با امام حسین (ع) از مکه به سوی عراق در سال 60 هجری و در این سال است که فصل جدیدی از زندگی زینب (س) گشوده می شود که همه رنج است یعنی از سال 60 هجری سنگینترین مصیبتهای که نسبت به گرفتاری های گذشته خیلی بزرگ به شمار می آمدند در حادثه کربلا زینب(س) مسئولیت و رسالتهای زیادی را به دوش داشت و انجام داد که اگر کسی غیر از زینب (س) بود چنین رسالت و مسئولیتی را نمی توانست به فرجام برساند این زینب بود که می توانست بار سنگینی را بر دوشت بگیرد زینبی که پیشاپیش جزء چهره های علمی و آماده برای پذیرش چنین مسئولیت بزرگی بود که اگر غیر این بود نمی توانست این رسالت را به عهده بگیرد به هر صورت حضرت زینب (س) در حادثه کربلا چند رسالت را بر عهده داشت یکی پرستاری و دیگری سرپرستی کودکان و حرم بر جا مانده از امام حسین(ع) و دیگر رساندن پیام عاشورا و هدف و رسالت نهضت عاشورا به جهان ،توجه داریم که در آن وقت وسیله ای که خبر کربلا را به دنیا برساند و حقایق نهضت عاشورا را بیان کند وجود نداشت برنامه طوری تهیه شده بود که در بیانانی که در آن روز تقریباً بیابان بود ومنطقه کربلا مسکونی بشمار نمی آمد.یزید و عمر سعد چنان برنامه ریزی کرده بودند که این حادثه باید دور از چشم مردم در منطقه خلوتی اتفاق بیافتد تا مسلمانان شاهد جنایاتی که بر اهل بیت روا می رفت نباشند و قصاوتها را از نزدیک مشاهده نکنند و مظلومیت حادثه کربلا و سخنان امام حسین(ع) را به دنیا و جهان امروز و آیندگان نقل نکنند همه این مسائل سبب شد که این بار سنگین را زینب (س) بر دوش بگیرد و خبر درست واقعه کربلا را به گوش جهانیان برساند و ما اگر تصور کنیم که پس از انکه حادثه عاشورا اتفاق افتاد و در روز دهم محرم سال 61 هجری تمامی مردان به علاوه خود اباعبدالله الحسین (ع) از دم شمشیر گذرانده شد و حرم اهل بیت و امام حسین به اسارت گرفته شد و به بدنهای پاک و مطهر شهیدان کربلا اسب تاخته شد و اهل بیت وقتی به اسارت گرفته شدند هم با طناب دست بسته بر شتران بدون محمل سوار شدند و به سوی کوفه و شام به عنوان اسیرانی که از دین خارج شده اند و اسیران کفار حرکت داده شدند و به توجه به حالت روحی که یک بانو پس از دیدن این ماجرا ها و تلخ کامیها چه حالتی باید داشته باشد زنی اسیر و زن مصیبت دیده که دو فرزندش در کربلا شهید شده اند شش تن از برادرانش شهید شده اند و بهترین فرزندان آل علی (ع) ، آل جعفر ، آل عقیل و آن هاشم در این ماجرا سربریده شدند و بدنهای آنها لگدمال سم اسبان شدند و همین گونه کودکان یتیم و زنان بی سرپرستی که در اطراف زینب (س) ضجه و ناله دارند همه آنها تصویر هولناکی است که بر روح و روان حضرت زینب (س) فشار می آورد و او را شنکنجه می دهد و شدیداً تحت فشار قرار دارد .
از سوی دیگر حضرت زینب (س) به همین وضعیت و حالت شکننده روحی باید سخن و پیام نهضت برادرش حسین را و حقایق ناگفته کربلا را باید به گوش مردم برساند .از اینروست وقتی که کاروان اسیران زیر محاظفت و مراقبت شدید سربازان و نیروهای مسلح یزیدی وارد کوفه می شوند و شهر را می بینند که زنان و مردان و کودکان کوفه در دو طرف مسیر صف کشیده اند و نظاره گرند که چگونه وارد می شوند و برخی هم که از حقیقت ماجرا آگاه بودند ناراحت و بغض زده و گروهی هم از شدت تاثر اشک می ریختند در این وقت زینب کبرا (س) با همان حالت روحی ومشکلات روانی که به او فشار می آورد رو به مردم کرد و از آنها خواست که سکوت کنند و شجاعت بی نظیر و علی وار به سخنرانی آغاز کرد آنهم از پشت اشتر و با همان حالتی که سرهای شهداء پیشاپیش در حرکت بودند کودکان هم دنبال آن و همچنین حضرت زینب (س) با دستان بسته ، چشمان گریان ومصیبت زده یک زن سخنرانی آغاز کرد و رو به مردم کوفه کرد و صدا زد:
آی مردم کوفه ، آی اهل نیزنگ و فریب گریه می کنید،ای کاش هیچ گاه اشک چشمانتان تمام نمی شد و هرگز ناله هایتان خاموش نشود همانا مثل شما مثل زنی است که رشته خود را پس از خوب بافتن پاره کند شما سوگندهای خود را دستاویز فساد در میان خود قرار دادید حال آگاه باشید چه بد است آن بار گناهی که به دوش گرفته اید ،آری به خدا قسم بسیار گریه کنید و اندک بخندید زیرا هم آغوش ننگ و عار شدید ننگی که هیچ گاه لکه آن از دامن خود نتوانید بشوئید و چگونه می توانید این ننگ را بشوئید که نواده خاتم پیغمبران و معدن رسالت را کشتید ،در حالیکه او مرجع رفع اختلافاهایتان و راهنمای زندگی شما بود و سرور جوانان اهل بهشت ،گناه بس بزرگ و کار شومی مرتکب شدید آیا تعجب می کنید اگر آسمان خون ببارد، اگاه باشید چه بد و زشت بود انکه نفس تان به شما فرمان داد و هم خدا را به شما خشمگین کرد و هم در عذاب جاودانه خواهید بود آیا می دانید کدام جگری را شکافتید چه خونی را ریختید و کدام پرده نشینانی را از پرده بیرون کشیدید کار خیلی زشت و منکر مرتکب شدید که نزدیک است آسمانها از هول آن فرو ریزد و زمین بشکافد و کوهها از هم متلاشی گردد ،خطبه طولانی است و من بخشی از آنرا گفتم پس از پایان خطبه راوی که در آن صحنه حضور داشت می گوید: دیدم زنها و مردان کوفه به ضجه و ناله در آمدند و از کردار زشت ابن زیاد پشیمان اند ولی کاری از دست شان بر نمی آید .
حضرت زینب (س) این سخنرانی را در کوفه ایراد کرد ولی این سخنان آخر او نبود نه فقط با مردم کوفه سخن گفت و آنها را به کار زشت شان آگاه کرد بلکه وقتی اسیران را بردند و در دارالعماره ابن زیاد در یک صف مثل اسیران مشرکان آنها را صف کردنند و روبروی ابن زیاد قرار دادند ، ابن زیاد که سرمست پیروزی بود با تکبر و خودخواهی پرسید: که این زن کیست؟ ، به او جواب دادند که این زینب دختر علی (ع) است و شروع کرد به توهین و تحقیر حضرت زینب (س) ولی حضرت زینب (س) این حمله را درجواب ابن زیاد به زبان آورد که نشان می دهد بانو چه قدر از شجاعت بالا برخوردار بوده است که در برابر مرد جلاد و خونریزی که اکنون در اقتدار و به کرسی قدرت نشسته است و او به عنوان اسیر در مقابل وی قرار دارد این جمله را زینب به ابن زیاد فرمودند:
الحمدالله الذی اکرمنا بنبی و طهرنا من الرجس تطهیرا انما یفتضحل فاسق و یکذب الفاجر و هو غیرنا......
یعنی حمد و سپاس خدای را که ما را به وسیله پیامبرش گرامی داشت و از هر رزق پلیدی و آلودگی پاک و مبرا ساخت و همانا مشخص تبهکار رسوا می شود و بدکار دروغ می گوید و او غیر از ماست ، مادرت به عزایت بنشیند ای فرزند مرجانه . عبیداله ابن زیاد در حالیکه از خشم رگهای گردنش پر از خون شده بود با مسخره گفت: چگونه دیدی کار خدا را درباره برادرت و خاندانت و بی بی زینب (س) با همان بی اعتنایی فرمود: هر چه دیدم از خدا زیبایی و خیر بوده است آنها گروهی بودند که خداوند کشته شدن را بر آنها نوشته بود و از اینرو به قتلگاه شتافتند و زود است که خداوند تو و آنها را در یکجا جمع کند و در پیشگاه او محاکمه شوید تا معلوم حق با کیست ای پسر مرجانه . حضرت زینب (س) پس از آنکه به حضور یزید خلیفه ستمگر و طاغوت آن وقت رسید باز هم در مجلس یزید با سخنان بر حق خود چنان یزید را رسوا کرد و وی را به گریه واداشت که توان پاسخگویی از یزید سلب شد.
حضرت زینب (س) درمجلس شام که همه ارکان و بزرگان خلافت نامشروع یزید جمع بودند و خود یزید سرمست شراب خوری و پیروزی دروغین رقیبش امام حسین (ع) نشسته بود.حضرت زینب (س) خطاب به یزید فرمود: افسوس که ناچار از گفتگو با تو هستم و گرنه من ترا کوچکتر و حقیرتر از آن می دانم که با تو سخن بگویم قسم به خداست که جز او خداترسی ندارم و جز به او نزد کسی شکایت نمی برم هر مکر و خدعه ای که داری بکارگیر و هر تلاشی در این بکن و هر چه می توانی با ما دشمنی نما ولی بدان به خدا سوگند نمی توانی یاد ما را محو کنی و ذکر اهل بیت را از بین ببری آنگاه سخنانی بین حضرت زینب (س) و یزید رد و بدل می شود و همه حاضرین از این شجاعت و فصاحت تعجب می کنند و انگاه حضرت زینب (س) خطبه خیلی مهم خود را شروع می کند که بخشی از آن چنین است: ای یزید آیا پنداشتی که چون بر ما سخت گرفتی و اطراف زمین و افاق آسمان را بر ما تنگ نمودی و ما را مثل اسیران به این طرف و آنطرف کشاندی اکنون ما درنزد خدا خوار گشته ایم و تو را نزد او قرب و منزلتی است ؟خیر ، بدان که اگر خد به تو مهلتی داده است برای این است که می فرماید: کافران هرگز می پندارند که اگر به آنها مهلتی دادیم به سود آنان است ولی ما به آنها مهلت می دهیم تا بیشتر گناه کنند و از پس عذاب خوارکننده برای آنها خواهد بود .
حضرت زینب(س) با استدلال با این آیه مبارکه می خواهد کفر یزید را آشکار کند و نشان دهد که این فرصتی که برای تو بدست آمده است آزمون و فرصتی است که خداوند در این آیه مبارکه می فرماید : که ما آنها را مهلت می دهیم تا گناه و کردار زشت بر پرونده آنان افزوده شود . یزید از این سخنان که چون نیزه ای بر قلبش وارد شده بود از وحشت و تاثر بر خود لرزید و توانایی پاسخ گفتن نداشت و ناچار روی از حضرت زینب (س) بگردانید و پس از چندی که حضرت سجاد(ع) نیز سخنانی به او فرمود شروع کرد به ناسزا و لعنت به ابن مرجانه و ابن زیاد چون او سبب شده است تا اهل بیت را به اسارت بگیرند و حادثه کربلا را ایجاد کنند، و تاثیر عملکرد درست حضرت زینب (س) را در رساندن پیام عاشورا به همین زودی آثارش را دیدید و مشاهده کردید که پس از پایان خطبه یزید فوراً پشیمان می شود و تقصیر حادثه کربلا را به گردن والی کوفه ابن زیاد می اندازد و دامن خود را می خواهد از این لکه ننگین تاریخی بشوید و اما تاریخ در پرتو حقیقت طلبی و آگاهی بخشی حضرت زینب (س) و همچنین در پرتو حقیقت طلبی شهیدان کربلا و خون امام حسین (ع) برای همیشه لعن و نفرین خویش را بر یزید و دستگاه غاصبانه یزید می فرستد و از سوی دیگر بر حسین ، یاران و خواهر وی حضرت زینب (س) پیام رسان نهضت عاشورا درود می فرستد به این ترتیب بود که حضرت زینب (س) رسالت سنگین پیام رسانی نهضت عاشورا را به نیکوترین وجه به پایان رسانید و نخستین لرزه هایی که به اندام دستگاه یزیدی افتاد بر اثر خطبه ها و بیانات آتشین و حق مردانه حضرت زینب (س) بود . درود خدا بر شهیدان کربلا و حضرت زینب کبرا (س) رسالت مدار و مبلغ و پیام رسان نهضت حسینی .کلمات کلیدی:
کنیه: ابوالقاسم.
امام زمان(ع) هم نام و هم کنیه حضرت پیامبر اکرم(ص) است. در روایات آمده است که شایسته نیست آن حضرت را با نام و کنیه، اسم ببرند تا آن گاه که خداوند به ظهورش زمین را مزیّن و دولتش را ظاهر گرداند.
القاب: مهدی، خاتم، منتظر، حجت، صاحب الامر، صاحب الزمان، قائم و خلف صالح.
شیعیان در دوران غیبت صغری ایشان را «ناحیه مقدسه» لقب داده بودند. در برخی منابع بیش از 180 لقب برای امام زمان(ع) بیان شده است.
منصب: معصوم چهاردهم، امام دوازدهم شیعیان و بر پاکننده اولین حکومت واحده جهانی در دوره آخر الزمان.
تاریخ ولادت: نیمه شعبان سال 255 هجری.
برخی روز تولد آن حضرت را هشتم شعبان و برخی دیگر 23 رمضان دانستهاند. سال تولد آن حضرت را نیز برخی 256 و برخی 258 دانستهاند.
محل تولد: سامرا (در سرزمین عراق کنونی).
نسب پدری: ابو محمد، حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب(ع).
نام مادر: نرجس. نام اصلیِ وی ملیکه، دختر یشوعای، فرزند قیصر روم است. برخی گفتهاند که نام وی صیقل میباشد.
مدت امامت: امامت آن حضرت در دو مرحله است که به «غیبت صغری» و «غیبت کبری» شهرت یافته است.
مدت «غیبت صغری» از هنگام ولادت آن حضرت، در سال 255 تا سال 329 هجری، به مدت 74 سال بوده است. و «غیبت کبری» از سال 329 هجری آغاز و تاکنون ادامه یافته است. این غیبت همچنان ادامه دارد تا خواست خداوند منان بر ظهور آن حضرت تعلق گیرد. در آن زمان، غیبتش به پایان میرسد وحکومت اسلامی، در سراسر جهان، به رهبری آن حضرت محقق میگردد.
تاریخ و سبب شهادت :
امام زمان(عج) هم اکنون زنده است و به خواست خدای متعال تا زمانی که قیام کند و جهان را از عدالت بهرهمند سازد، زندهخواهد بود. سپس چند سال حاکم علیالاطلاق روی زمین خواهد گردید که مدت آن، در روایات، به طور مختلف، هفت، هشت، نه، ده و نوزده سال تعیین شده است که هر سال آن برابر با ده سال فعلیِ ما است. بنابراین اگر حکومتش هفت سال باشد، برابر با هفتاد سال ما خواهد بود.
پس از شهادت آن حضرت، به مدت چهل روز هرج و مرج وفتنه و فساد درجهان حاکم میگردد و سپس عمر این جهان به پایان میرسد و عالم قیامت آغاز میگردد.
اصحاب و یاران :
1. عثمان بن سعید عمروی (متوفای سال 257ق.).
2. محمد بن عثمان عمروی (متوفای سال 304ق.).
3. حسین بن روح نوبختی (متوفای سال 326ق.).
4. علی بن محمد سمری (متوفای سال 329ق.).
این چهار تن نماینده بلافصل امام زمان(ع) بودند که در ایام غیبت صغری، پس از شهادت امام حسن عسکری(ع)، از سال 260 تا 329، به مدت 70 سال به ترتیب، واسطه میان امام(ع) وشیعیان ایشان بودند. این چهار نفر به «نوّاب اربعه» مشهورند. ولی در هنگام خروج آن حضرت، 313نفر از یارانش به او پیوسته و نخستین هسته لشکریان امام(ع) را تشکیل میدهند. علاوه بر آنان، هزاران نفر در ایام غیبت آن حضرت به این مقام ارجمند نایل شدهاند که بر دیگران پنهان مانده است و پنهان خواهد ماند. همچنین افراد بسیاری در ایام غیبت به محضرش شرفیاب گشته و از عنایاتش بهرهمند شدهاند که در این جا به نام برخی از آنان اشاره میگردد:
1. اسماعیل بن حسن هرقلی. 2. سید محمد بن عباس جبل عاملی. 3. سید عطوه علوی حسنی. 4. امیراسحاق استرآبادی. 5. ابوالحسین بن ابی بغل. 6. شریف عمر بن حمزه. 7. ابوراجح حمامی. 8. شیخ حر عاملی. 9. مقدس اردبیلی. 10. محمد تقی مجلسی. |
11. میرزا محمد استرآبادی. 12. علامه بحر العلوم. 13. شیخ حسین آل رحیم. 14. ابوالقاسم بن ابی جلیس. 15. ابو عبداللَّه کندی. 16. ابو عبداللَّه جنیدی. 17. محمد بن محمد کلینی. 18. محمد بن ابراهیم بن مهزیار. 19. محمد بن اسحاق قمی. 20. محمد بن شاذان نیشابوری. |
زمامداران معاصر :
امام زمان(ع) از زمان تولد (سال 255 هجری) تا زمان ظهور و تشکیل حکومت جهانی، با تمام حاکمان و زمامداران کشورهای اسلامی و غیر اسلامی، معاصر بوده و خواهد بود؛ اما خلفای عباسی که در ایام غیبت صغرای آن حضرت بر مسلمانان حکومت راندند، عبارتند از:
1. مهتدی عباسی (255 - 256ق.).
2. معتمد عباسی (256 - 279ق.).
3. معتضد عباسی (279 - 289ق.).
4. مکتفی عباسی (289 - 295ق.).
5. مقتدر عباسی (295 - 320ق.).
6. قاهر عباسی (320 - 322ق.).
7. راضی عباسی (322 - 329ق.).
8. متقی عباسی (329 - 333ق.).
هنگامی که حضرت مهدی(ع) ظهور کند و قیام آزادی بخش وی فراگیر شود، برخی از سلاطین و حاکمان کشورها در برابر او تواضع نموده و سر تسلیم فرود میآورند و برخی دیگر با آن حضرت، به مقابله و منازعه بر میخیزند و پس از درگیری، متحمل شکست و اضمحلال خواهند شد و حکومت آن حضرت، از شرق تا غرب کره زمین را فرا خواهد گرفت. در این باره، روایات فراوانی از معصومین(ع)نقل شده است که برای نمونه، حدیثی را از امام محمد باقر(ع) بیان میکنیم:
عَن أبی جعفر(ع) قال: القائِمُ مِنّا مَنصُورٌ بالرُّعبِ، مُؤیّدٌ بالنَّصر، تُطوی له الأرضُ وَتظهَرُ لَهُ الکنوزُ ویبلغُ سُلطانه المشرقَ والمغرِبَ ویُظِهرُ اللَّهُ دینهُ علی الدّینِ کُلّه ولو کَرِهَ المُشرکون فلا یَبقی علی وجهِ الأرضِ خرابٌ إلّا عمّر وینزلُ روحُاللَّهِ عیسی بن مریم فیُصلّی خلفه.(1)
قیام کننده از ما منصور به رعب و مؤیّد به نصر است. زمین از برای او در نوردیده شود و گنجهای پنهان را برای او آشکار کند. سلطنت و حکومت او شرق و غرب را فرا خواهد گرفت و خداوند منان، به دست او دین خود را بر همه دینها غالب گرداند، اگر چه مشرکان را خوش نیاید. در روی زمین هیچ خرابی باقی نماند، مگر این که آبادش کند و روح اللَّه، عیسی بن مریم از آسمان نازل شده و بر او اقتدا کند و پشت سرش نماز بخواند.
رویدادهای مهم :
از آغاز تولد نوید بخش حضرت مهدی(ع) (در سال 255 هجری) تا زمان قیام آن حضرت و تشکیل حکومت جهانی، رویدادهای مهم و فراوانی رخ داده و خواهد داد که قابل شمارش نیستند و هیچ دفتر و دیوانی گنجایش ثبت و ضبط آنها را ندارد؛ اما در این جا به برخی از رویدادهای مهمی که در زمان ظهور آن حضرت اتفاق خواهد افتاد و در روایات و منابع اسلامی به عنوان علامات ظهور حضرت مهدی(ع) از آنها یاد شده است، اشاره میشود:
1. خروج دجّالِ یک چشم و ادعای الوهیت و خون ریزی و فتنههای فراوان او در زمین و جنگ با حضرت مهدی(ع) و شکست و نابودیاش به دست امام زمان(ع) یا حضرت عیسی(ع).
2. ندای آسمانی برای معرفیِ حضرت مهدی(ع) و شنیدن همه مردم، آن را به زبان رایج خودشان و استقبال آنان از امام زمان(ع).
3. خروج سفیانی (عثمان بن عنبسه از اولاد یزید بن معاویه) از وادیِ یابس، در سرزمین میان مکه و شام، و تصرف بسیاری از شهرها و خون ریزی و فتنه در بین مردم، و نبرد او با لشکریان امام زمان(ع) و کشته شدنش در صخره بیت المقدس به دست یاران حضرت مهدی(ع).
4. خروج سیّد حسنی از شمال ایران (حدود دیلم و قزوین) و دعوت او به مذهب امامیه، و رفع ظلم از مردم و نبردهای پیروزمندانه او با ستمکاران و فاسقان و پیوستن او به حضرت مهدی(ع) در کوفه.
5. خروج شصت کذّاب که به دروغ ادعای پیامبری میکنند.
6. ادعای دروغین مقام امامت توسط دوازده نفر از آل ابیطالب(ع).
7. کشته شدن نفس زکیّه، پسری از آل محمد(ص)، در مسجد الحرام، ما بین رکن و مقام.
8. ظاهر شدن صورت و سینه و یاکف دست، در چشمه خورشید.
9. وقوع کسوف در نیمه ماه رمضان و خسوف در آخر رمضان.
10. برخاستن نداهای متعدد از آسمان در ماه رجب و شنیدن همه مردم.
11. گسترش سیاهیِ کفر، فسق و معصیت در سراسر جهان.
12. ظهور حضرت مهدی(ع) (به هیأت مردی سیسال) از کنار کعبه، در مکه معظّمه، و دعوت مردم به اسلام راستین.
صلوات بر پیامبر و آل پیامبر (ص)
درپایان زندگی نامه معصومین (ع) شایسته است صلوات ویژه آنان را از یکی از امامان معصوم (ع) دراین جا بیان کرده واز این طریق ارادت مخصوص خود را به سرور و سالارمان حضرت حجت بن الحسن (ع) ابراز و اظهار نماییم:
از امام زین العابدین(ع) روایت شده است که در صلوات بر پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت آن حضرت، خوانده شود:
اللّهمَّ صَلِّ عَلی محمدٍّ وَالِ مُحمّدٍ، شَجرَةِ النّبوّةِ ، وَموضِع الرِّسالةِ ، ومختلفِ الملائِکةِ ، ومعدِنِ العِلمِ، واهلِ بیتِ الوَحی ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلی محمّدٍ وَآلِ محمّدٍ، الفُلکِ الجاریةِ فی اللُّجَجِ الغامِرةِ ، یأمَنُ من رَکِبها ویغرقُ من ترکَها، المُتقدِّمُ لَهُم مارِقٌ ، والمتأخّرُ عنهم زاهقٌ ، وَاللازِمُ لهُم لاحقٌ ،اللّهُمَّ صَلِّ علی محمّدٍ وآلِ محمّدٍ ، اَلْکَهفِ الحصین ، وغیاثِ المُضطرِّ المُستکین ، وَمَلْجَأِ الهاربین ، وَعِصمة الْمُعْتَصِمین....
خدایا! بر محمد وآلش درود فرست که درخت نبوّتند و جایگاه رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان و معدن علم و حکمت و خاندان وحی. خدایا! بر محمد و آلش درود فرست که آنان کِشتی دریای معرفتند و روان در اَعماق آن دریا، هر کس بر آن کِشتی در آید از غرق ایمن است، و هرکس در نیاید به دریای هلاکت غرق خواهد شد. هرکس بر آنان پیشی گیرد از دین خارج گردد، و هر کس از آنان عقب ماند سعیاش باطل و نابود گردد، و هر کس همراه آنان باشد ملحق به آنان خواهد شد. خدایا! بر محمد و آلش درود فرست که حصار محکم امتند و فریادرس بیچارگان و نگهبان عصمت طلبان..(3)
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
به دلیل ایراد گرفتن پارسی بلاگ و حجیم بودن مطالب لطفا به وبلاگ زیر مراجعه فرمایید
http://www.124000emaman.blogfa.com/post-2.aspx
کلمات کلیدی:
نام: علی.
کنیه: ابوالحسن (چون کنیه امام موسی کاظم (ع) نیز ابوالحسن است، به امام رضا(ع) ابوالحسن ثانی نیز گفته میشود).
القاب: رضا، صابر، رضی، وفی، فاضل و صدیق.
از میان لقبهای فوق، «رضا» شهرت بیشتری دارد. علت این که آن حضرت را «رضا» نامیدهاند، این است که پسندیده خدا در آسمان و مورد خشنودی رسول خدا(ص) و ائمه اطهار (ع) در زمین بوده و دوستان و دشمنان به اتفاق از وی خشنود و راضی بودند.
منصب: معصوم دهم و امام هشتم شیعیان.
همچنین به مدت سه سال ولیعهد مأمون عباسی بود.
تاریخ تولد: یازدهم ذیقعده سال 148 هجری.
برخی مورخان تاریخ تولد آن حضرت را سال 151 هجری و برخی دیگر سال 153 هجری، پنج سال پس از وفات امام جعفر صادق(ع) دانستهاند.
محل تولد: مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودی کنونی).
نسب پدری: ابوالحسن، موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علیبن ابیطالب(ع).
نام مادر: نجمه. نامهای دیگری نیز برای او نقل شده است؛ مانند: تکتم، اروی، سکن، ام البنین، شقرا، خیزران، سمانه، صقر و طاهره.
این بانوی فاضله که با تربیت حمیده -مادر امام موسی کاظم(ع)- به کمالات انسانی و اخلاق اسلامی دست یافته بود، بهترین زنان عصر خویش در تعقل، دینداری و حیا بود.
مدت امامت: از زمان شهادت پدرش، امام موسی کاظم (ع)، در رجب سال 183، تا سال 203 هجری، به مدت بیست سال. آن حضرت در سن 35 سالگی به امامت رسید.
تاریخ و سبب شهادت: آخر ماه صفر سال 203 هجری به وسیله زهری که مأمون عباسی در خراسان به آنحضرت خورانید. حضرت رضا (ع) در هنگام شهادتش، 55 ساله بود. برخی سال شهادت آن حضرت رإ؛ حح سال 205 و برخی 201 هجری دانستهاند.
محل دفن: مشهد مقدس (در استان خراسان، در کشور ایران).
همسران: 1. سبیکه یا خیزران، مادر امام محمد تقی (ع). 2. ام حبیبه (دختر مأمون). و چند ام ولد.
فرزندان: 1. امام محمد تقی (ع) که پس از شهادت پدرش، در سن هفت سالگی به امامت رسید.
علمای شیعه ایشان را تنها فرزند امام رضا (ع) دانسته اند؛ اما در برخی منابع، فرزندان دیگری نیز برای آن حضرت ذکر شده است که عبارتند از: 2. ابو محمد حسن. 3. جعفر. 4. ابراهیم. 5. حسن. 6. عایشه. 7. فاطمه.
اصحاب
1. دعبل بن علی خزاعی.
2. حسن بن علی وشّاء بجلی.
3. حسن بن علی بن فضال.
4. حسن بن محبوب.
5. زکریا بن آدم اشعری قمی.
6. صفوان بن یحیی بجلی.
7. محمد بن اسماعیل بن بزیع.
8. نصر بن قابوس.
9. ریّان بن صلت.
10. محمد بن سلیمان دیلمی.
11. علی بن حکم انباری.
12. عبداللّه بن مبارک نهاوندی.
13. حمّاد بن عثمان.
14. حسن بن سعید اهوازی.
15. محمد بن سنان.
گفتنی است که ،تعداد یاران و اصحاب آن حضرت، بیش از این است و در این جا تنها نام تعداد اندکی از آنان آورده شد.
زمامداران معاصر
1. منصور عباسی (158-136 ق.).
2. مهدی عباسی (169-158 ق.).
3. هادی عباسی (170-169 ق.).
4. هارون الرشید (193-170 ق.).
5. محمد امین (198-193 ق.).
6. مأمون عباسی (218-196 ق.).
پس از نبرد میان امین و مأمون، فرزندان هارون الرشید، برای به دست آوردن منصب خلافت و پیروزی نهاییِ مأمون بر امین، در سال 201 هجری امام رضا (ع) به اجبار و اکراه مأمون به ولایتعهدی وی برگزیده شد. مأمون با این که در ظاهر برای امام رضا (ع) احترام ویژهای قائل بود و ایشان را بر همگان، از جمله علویان و عباسیان، مقدم میداشت، اما در ضمیر خود، به مقام علمی و اجتماعی آن حضرت حسد میبرد و کینه ایشان را در دل داشت. سرانجام نیز با توطئهای پنهان، آن حضرت را به شهادت رساند.
رویدادهای مهم
1. زندانی و مسموم شدن امامکاظم(ع)، پدر امامرضا(ع)، بهدستور هارونالرشید.
2. جنگ خونین میان مأمون و امین، فرزندان هارون الرشید، و نذر مأمون مبنی بر واگذاریِ أمر خلافت به افضل آل ابیطالب (ع) در صورت پیروزی بر امین.
3. پیروزیِ مأمون بر امین و گسترش سیطره مأمون بر آفاق اسلامی و قصد ظاهری او بر وفای به نذر.
4. درخواست مأمون از امام رضا(ع) برای رفتن از مدینه به خراسان، درسال 200 هجری.
5. حرکت امام رضا (ع) از مدینه و گذشتن از شهرهای بصره، بغداد، قم و نیشابور و رسیدن به مرو (مقر حکومت مأمون).
6. استقبال بینظیر مسلمانان شهرهای بین راه (مانند قم و نیشابور) از امامرضا(ع) و ظهور کرامات و معجزات فراوان از آن حضرت.
7. استقبال مأمون از امام رضا (ع) و مراعات احترام آن حضرت و مقدم داشتن ایشان بر علویان و عباسیان.
8. وادار کردن امام رضا (ع)، توسط مأمون برای پذیرش ولایتعهدی.
9. پذیرفتن امام رضا (ع)، ولایتعهدیِ مأمون را مشروط بر عدم دخالت در امور کشورداری، در سال 201 هجری.
10. ضرب سکه بهنام امامرضا(ع) و خواندن خطبه بهنام آنحضرت، در منابر و محافل، و بزرگ آوازه نمودن مقام ایشان در شهرهای مختلف اسلامی بهدستور مأمون.
11. تزویج ام حبیبه، دختر مأمون به امام رضا (ع) و نامزدیِ ام الفضل برای اماممحمد تقی (ع)، توسط مأمون عباسی.
12. دستور مأمون به مردم مبنی بر کنار گذاشتن بدعت عباسیان در پوشیدن لباس سیاه و تغییر آن به جامه سبز.
13. تشکیل جلسههای مناظره امام رضا (ع) با رؤسای مذاهب وادیان (مسیحیت، یهودیت، صابئین، زرتشتی و...) درباره مسائل کلامی، به دستور مأمون.
14. انتقال مقر خلافت و تشکیلات حکومتیِ مأمون از مرو به بغداد به خواست امام رضا (ع).
15. خروج امام رضا (ع) به همراه مأمون، فضل بن سهل و تمامیِ دست اندر کاران حکومتی از مرو.
16. سوءقصد به فضل بن سهل و کشته شدن او در حمام سرخس، به توطئه مأمون، در سال 203 هجری.
17. نصیحت امام رضا (ع) به مأمون در مراعات شؤونات دینی و مردمی.
18. حسد وکینه تدریجیِ مأمون به امام رضا (ع) و پنهان نگه داشتن آن.
19. مسمومیت و شهادت امام رضا (ع) به دستور پنهانیِ مأمون، در روز آخر صفر سال 203 هجری.
20. سوگواری و غمگین شدن ظاهریِ مأمون در شهادت امام رضا (ع) و به خاکسپاری آن حضرت در کنار قبر هارون الرشید، در قریه سناباد، از دهستان نوقان (مشهد کنونی).
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
برروی ادامه مطلب کلیک کنید
کلمات کلیدی:
برای مشاهده برروی ادامه مطلب کلیک کنید.
کلمات کلیدی: