اولین خبر از ماهواره امید : زمین گرد است (بی قراریها)

 

سردار رادان : با پرتاب ماهواره امید به فضا.. به ناهید و زهره تذکر دادیم حجاب را رعایت کنند(بی قراریها)

 

چهارمین خبر از ماهواره امید : من گم شدم(بی قراریها)

 

یارو برای بار اول نماز خوند گاوش مرد .روز دوم نمار خوند الاغش مرد .روز سوم زنش گفت پیاز نداریم گفت : خدا شاهده بلند می شم دو رکعت هم خرج تو می کنم(بی قراریها)

 

اگر امروز شما می بینید یوزارسیف تن به خواسته نامشروع آن زن نمی دهد، اینها همه از برکات انقلاب اسلامی است(بی قراریها)

 

قدقد

قدقد

.

.

قدقد

قدقد

.

(بی قراریها).آفرین همینطوری ادامه بدی تا صبح تخم میکنی !!

 

یارو رو برق میگیره میمیره.. رفیقش تا چهل روز بالای سر قبرش با فازمتر فاتحه میخونه(بی قراریها)!

 

یارو زنشو میذاره تو جعبه روش مینویسه کمک جنسی به غزه(بی قراریها)

 

ماهواره امید از کشف یک امامزاده در بین مریخ و زمین خبر داد(بی قراریها)

یه خسیسه خونش آتیش میگیره اس ام اس میده به آتشنشانی میگه با من تماس بگیر کار مهمی دارم(بی قراریها)

 

چندتا اس ام اس جدید برام اومده.. زنگ بزن برات تعریف کنم(بی قراریها)

 

 

این محرم و صفر است که شما را زنده نگه داشته !

ستاد پخش غذاهای نذری(بی قراریها)

 

با فعال سازی ام ام اس.. در صورت نداشتن جوک جدید عکس خود را برای ما بفرستید تا بخندیم(بی قراریها) !

 

و خداوند زن را آفرید تا هیچ مردی به مرگ طبیعی از دنیا نرود"سوره سکته آیه دق" (بی قراریها)

 دوتا مشهدی رفتند تنیس. یکی تنیست, یکی نتنیست

در پی ازدواج یوزارسیف در بسیاری از مدارس دخترانه عزای عمومی اعلام شد 

 

مردم ناکجا آباد در همدردی با مردم غزه کودکان خود را به گلوله بستند

غضنفره میره در خونه دوستش و هر چی در میزنه کسی درو باز نمیکنه با خودش میگه فکر کنم در خرابه بهتره زنگ بزنم

 

از غضنفر می پرسن: بلندترین برج تهرون کدومه؟ می گه: آزادیه دیگه، معلومه که !!!
دو باره می پرسن: پس برج میلاد چی؟
جواب می ده: بابا شما خبر ندارین! اگه برج آزادی لنگ هاشو ببنده، از میلاد هم بلندتره

 

توی زندگی انتخاب دو چیز خیلی سخته:
1- همسر
2- هندوانه

 

بی تو هرگز...
...
...
...
با تو... مامانم نمی ذاره!

 

یه نفر داشته برای مردم صحبت می کرده، می گه: اگه سگ بهتون حمله کرد باید این آیه قرآن را بخوانید.
یکی می گه: اما خوبه که آدم یک چوب هم با خودش داشته باشه، چون ممکنه همه سگها عربی بلد نباشند!

 

مگسه نامزدش رو می گیره تو بغلش، میگه: عزیزم! من تو را با هیچ گهی عوض نمی کنم!

 

 

یک روز تو ی جهنم شلوغ بوده و همه می زدند و می رقصیدند

یکی می پرسه چی شده؟ بهش میگن: پرونده ها گم شده ، پرونده ها گم شده

 

یه معتاد 2 تا سیگار تو دهنش گرفته بود داشت می کشید ازش میپرسن چرا 2 تا سیگار می کشی میگه یکی واسه خودم یکی هم از طرف دوستم که زندونه بعد از یه مدتی می بینن همون معتاد یه دونه سیگار می کشه بهش میگن حتما دوستت از زندان آزاد شده میگه نه خودم ترک کردم

 

زنه هنرپیشه بوده، به شوهرش میگه: دیدی وقتی تو فیلم خودم رو زدم به مردن،‌ چطوری همه داشتن گریه میکردن؟

یارو میگه: آره، آخه میدونستن که واقعا نمردی

 

قاضی: اگر جواب ندی پدرت را در می آوریم

متهم:خدا پدرتو بیامورزه! پدر من سالهاست که در زندان است

 

آیه 16 از سوره یاهو :

ای کسانی که شبها چت میکنید ، بدانید که قبض تلفن شما را رسوا خواهد کرد

 

دیوانه ای در تیمارستان ادعا کرد ؛ که کتابی را تآلیف کرده است رئیس تیمارستان به اتفاق چند نفر از مسئولین از او خواستند کتاب خود را رو کند ؛ دیوانه با خوشحالی کتابش را آورد که اسم آن را گذاشته بود  اسب چگونه راه می رود . وقتی ورق زدند دیدند از صفحه اول تا آخر فقط نوشته پیتیکو پیتیکو پیتیکو . . .

 

مرد خسیس اسکاتلندی رو به بچه هایش کرد و گفت : اگه فردا هم مثل امروز مؤدب باشید و حرف مامانتان را گوش کنید ؛ قول میدهم ببرم تا بستنی خوردن بچه های همسایه را تماشا کنید . . .

 

 

اگه یه روز فکر کردی که یه نفر هر جا می ری دنبالته و هر مشکلی واست پیش میاد واسش مهمه و میخواد بهت کمک کنه مطمئن باش که اون من نیستم !

 

 

اگه از کنار خر رد شدی ار ار کرد
.
.
.
بدون زوج مورد علاقشو پیدا کرده ...!!!

 

فرق مگس و پلنگ : مگس رو وقتی می‌رینی می‌بینی! ولی پلنگ رو وقتی می‌بینی می‌رینی

 

سلام خوبی خیلی وقته که یه سوال جنسی دارم که می‌خوام از تو که از همه کس برام محرم‌تری بپرسم ،‌اما روم نمیشه امروز دل رو به دریا زدم و می‌خوام ازت بپرسم . . . . . . سوال جنسی رو برسم . . . . . . روم نمشه ولی می پرسم! . . . . . . جنس شلوارت چیه؟

 

زن : خسته شدم ، پس کی‌میاد مرد : صبر کن الان میاد زن : خیس عرق شدم مرد : غر نزن ، داره میاد زن : پاهام درد گرفت ، بسه مرد : بیا اینم تاکسی

 

 

به یارو گفتند نظرت درباره نوشابه چیه ؟ گفت والا آب داره ؛ گازهم د اره ؛  اگه برق و تلفن هم داشت که عالی می شد . . .

 

دو نفر به بقالی رفتند ؛ وچون پولشون کم بود . گفتند بی زحمت یک نوشابه با نی اضافه بدید . . .

 

به یارو گفتند چرا این قدر از شبکه سه تلویزیون خوشت می آد ؟ گفت چون بالاش سه تا بربری هست . .

 

یه یارویی با پاهای باز توی خیابان راه می رفت ؟ دو تادکتر پشت سرش بودند . اولی گفت : احتمالا مادر زادیه . دومی گفت نه بابا بیماری راشیتیسمه . گفتند اصلا از خودش می پرسیم ؟ یارو گفت والا آمدم بگوزم ریدم . . .

 

یک نابینایی اول صبحی از خواب بیدار شد و گفت : می بینم که نمی بینم . . .

 

 

ماشین پیکانی با شماره پلاک تهران ص از چراغ قرمز رد شد پلیس آژیر کشان دنبال او افتاد و پشت سرهم داد می زد : تهران صلی الله علیه و آله بزن کنار. . .

 

یارو برای خریدن لامپ مهتابی به الکتریکی رفت . فروشنده گفت از چه نوعی می خواهید ؟ ترکه گفت بی زحمت یک متر و نیم سبزشو بدین . . .

 

دراتاق عمل بیمارستان مغز یک بقال با یک روضه خوان ؛ عوض شد . بعد از بهبودی رفتن دیدند میوه فروشه میگه اگه خدا بخواد سیب کیلو 300 تومان و . . . رفتند مسجد دیدند روضه خونه تند تند دستاشو به هم می زنه و میگه بدو بدو که امام حسینو کشتند . . .

 

 

از یارو میپرسن شما ترکین ؟

میگه : خوب این که دلیل نمیشه

 

 

مرد دوستی را کشف کرد و عشق اختراع شد.
زن عشق را کشف کرد و ازدواج را اختراع کرد!
مرد تجارت را کشف کرد و پول را اختراع کرد.
زن پول را کشف کرد و « خرید کردن » اختراع شد!
از آن به بعد مرد چیزهای بسیاری را کشف و اختراع کرد.
ولی زن همچنان مشغول خرید بود!!!

چند تا توله سگ برای باباشون تولد می گیرن روی کیک می نویسن: پدرسگ! تولدت مبارک!

پسره از باباش میپرسه بابا فرق حادثه با بدبختی چیه ؟ میگه پسرم فکر کن ما رفتیم شمال یه موج بزرگ میاد مادرتو میبره تو دریا، به این میگن حادثه. حالا اگه یکی پیدا شه مادرتو نجات بده بهش میگن بدبختی...

 

یارو از ماه عسل بر میگرده ازش میپرسن خوش گذشت میگه خیلی میگن پس چرا زنت گریه میکنه میگه اخه دیدم خرجمون زیاد میشه اونو با خودم نبردم

 

گلی گم کرده ام در باغ هستی خودتو لوس نکن اون گل تو نیستی

 

یک روز یک گنجشک با یک موتوری تصادف می کند و بی هوش می شود. وقتی به هوش می آید، می بیند در قفس است. می زند توی سرش و می گوید: «بیچاره شدم، موتوریه مرد!»

میگن توی یکی از شهرها همه کاندیداها برای اینکه صرفه جویی کنن پوستر تبلیغاتی چاپ نکرده بودن هر روز از یه درختی آویزون می شدن!!!

یارو میره جبهه و از کمر به پایینش قطع میشه، بهش میگن: چه احساسی داری؟ میگه: احساس می‌کنم تا کمر رفتم تو بهشت

 

دولت از اینکه مجلس حتی کارتهای صد آفرین دوران ابتدایی کردان را هم نپذیرفت ابراز تاسف کرد

 

به یارو میگن انگیزه ات چیه هی کنکور می دی؟ میگه: به خاطر ساندیس و کیک!

 

تعریف دانشجو: موجودی نحیف، عصبی، بی پول و شبیه به انسان! که از تخم مرغ، گوجه و نیکوتین تغذیه می کند و دشمنی عجیبی با کتاب دارد